هندوکش

دهکده کوچک برای اطلاعات

هندوکش

دهکده کوچک برای اطلاعات

بشردوست درخشید!

                                                  

 

مناظره شب گذشته تلویزیون ملی با اشتراک، آقای کرزی، اشرف غنی احمدزی ورمضان بشردوست از نامزدان دومین دورانتخابات ریاست جمهوری، از این جهت جالب بود، که داکترعبدالله بعنوان مهمان اصلی  درآن شرکت نکرده بود اما بشردوست بعنوان مهمان ناخوانده، تمام این مناظره  را به نفع خود، خاتمه داد. با آنکه نمیشود این گفتگوی تلویزیونی را درست مناظره نامید، اما بهرصورت چون اولین تجربه درافغانستان است، بسیار عالی بود. بشردوست درآغاز از دعوت نکردن اش درمناظره تلویزیون طلوع گلایه کرد و نسبت به نبود داکتر عبدالله درمناظره تلویزیون ملی تآسف نمود.

شکست داکتر عبدالله و برد بشردوست.

با آنکه ظاهراً آقای عبدالله عدم آگاهی پیش از وقت درمورد این مناظره را بهانه ای برای شرکت نکردن خود درآن عنوان میکند، اما واقعیت آن است که عبدالله دیگر حرف جالب برای گفتن دراین مناظره نداشت،چون طرح های نه چندان جالب وی در مناظره قبلی تلویزیون طلوع مخاطب کافی جلب نتوانست.اما نیامدن عبدالله چانس خدادادی برای بشردوست بود،او دیشب با آنکه شدیداً خود را کنترول کرد واز انتقاد صرح و مستقیم ازآقای  کرزی و عبدالله خود داری کرد، اما تلویحاً با مهارت عالی پیام خود را برای مردم رساند.زبان انتقاد نسبتاً نرم بشردوست شب گذشته به خوبی برعبدالله و اقای رئیس جمهور کرزی دراز بود.اما انصافاً کرزی نیز بقدر کافی خویشتنداری از خود نشان داد و در برابرانتقاد های بشردوست هیچ واکنش منفی از خود نشان نداد.

حرام نویسی در " حرام نویسی ها"

                   


 

نمیدانم چرا کسانیکه میخواهند یک نوشته حرام را نقد کنند، خود شان حرام مینویسند؟ آنهایکه امروز، به دلیل نشر یک مقاله که حالا معلوم نیست از که هست، اینقدر یخن پاره میکنند، باید بدانند که رنگ قلم خود شان نیز با بستن تهمت های ناروا و زشت به حرام کاغذ را رنگ میکند.من نمیخواهم مانند دوستان احساساتی به این نوشته ها برخورد کنم و یا به این نوشته ها واکنش نشان بدهم، اما برخورد آقای فراسو و یادوستان دیگری که میخواهند ، ازآقای امیری دفاع کنند،خردمندانه نیست.

·        اول اینکه آنچه درمورد مقاله ای استاد امیری تحت عنوان " مکثی بردن کشوتیسم سیاسی " نوشته شده، برداشت درست و یا به گفته شما نادرست یک شخص درمورد این مقاله است و اگر برخوردی نیز با آن صورت میگیرد باید با اصولی که شما برآن تآکید میکنید، صورت بگیرد، اما انچه دراین نوشته های شما دیده میشود، نشاندهنده نوعی کینه توزی نسبت به کسانی است که اصلاً به بنده مربوط نمیشود و تلاش میشود با بزرگ جلوه دادن این قضیه اهداف دیگر شان را بکوبند. عجیب این است که قلم فرسایی ها، بیش از اینکه درمورد مطلب بنده بوده باشد، درمورد محل کارمن بوده است که هیچ ربطی به آن مطلب ندارد.پس معلوم است، شما پیش از آنکه دغدغه انتقاد و دلیل برای رد این ادعا را داشته باشید،به دنبال تعقیب اهداف دیگر تان هستید که این خود نوعی حرام نویسی میشود برایش گفت.چون هدف دراین نوشته از پدر و مادرنامعلوم زاده شده است.

·        دوم اینکه اگر این نوشته از آقای امیری باشد یا نباشد، من به توانایی آقای امیری باور دارم و لااقل اندک شناختی نسبت به آثارش بدست آوردم، لازم نیست  دوستان دیگر دراین مورد معلومات بدهند اما انگیزه این نوشته از آنجا نشآت میگیرد که  احمدی نژآد از سه سال پیش بعنوان دن کیشوت هزاره سوم درایران مطرح بود و اگر این مطلب را ایرانی ها از دانشمندان ما سرقت کرده باشند، این برای من جای افتخار است و در صورت که خودم به این نتیجه میرسیدم، حتماً از استاد امیری پوزش میطلبیدم، لازم نبود، آقای فراسو بنده را در به خرچ دادن این شجاعت اخلاقی ترغیب میکرد. اما آنچه در مطلب آقای امیری آزاردهنده است این است که چطور یک دانشمند توانا استین را به جان بشردوست که تازه از میان قرن ها ظلم و استبداد، سربلند کرده  بر بزند و اینگونه آقای بشردوست را احمق بخواند. درحالیکه در میان سیاسیون جامعه خود، احمق به قدر کافی داریم که هر از گاهی سرنوشت مردم را با دالر و مقام معامله میکنند. از سوی هم شاید سوء تفاهمی بوجود آمده باشد که بنده از اینطریق درصدد تخریب دانشگاه کاتب بوده باشم، چون دوستان به نوعی این موضوع را به دانشگاه کاتب نیز ربط داده اند، من همیشه به وجود دانشگاه کاتب  با استادان لایق وبا تجربه وهمچنین، تکتاز بودن آن درمیان دانشگاههای خصوصی افتخار میکنم و هیچ گاه اجازه چنین جسارتی را به خود نخواهم داد.

·        سوم آنچه به آقای فراسو و دوستان دیگر برمیگردد،  که تلاش میکنند، این مطلب را به جاهای دیگر ربط بدهند و از اینطریق شخصیت های دیگر را هدف قرار دهند، وبا استفاده از حرف های زشت و ناروا بنده و یا عباس آرمان را بکوبند، هیچ تآثیری برما نخواهد گذاشت و کودکانه فکر کرده اند زیرا ضرب المثل عامیانه معروف خود را دارد. از سویی هم اینکه آقای فراسو دیگران را بی سواد خطاب میکنند، من نمیدانم که این آقا خودش ازچه وقت باسواد شده، چون تا دو سال پیش در یک مضمون ساده دانشگاه با سه چانس کامیاب میشد.با اینکه میدانم این نوع هرزه گویی ها صرف خرد نمودن شخصیت  نویسنده چیزی دیگری را درپی نخواهد داشت، اما ناگذیر باید به آن جواب داد. لازم است اسکیزوفیرنی، وروان پریشی را به این افراد نسبت داد تا بشردوست.

با این وجود فکر نمیکنم، چنین هرزه نویسی ها، که ظاهراً دردفاع ازمقاله استاد امیری نوشته میشود، مورد قبول خودآقای امیری ، واقع گردد

 

 

مکثی بر "دن کیشوتیسم سیاسی" نوشته علی امیری

                                                         

در یکی از شماره های روزنامه بسوی فردا، مقاله ای بسیار جالبی با استفاده از واژه های پیچیده سیاسی و فلسفی تحت عنوان" بشردوست دوزخی ترین سیاستمدار افغانستان" به چاپ رسیده بود، این مقاله ازآنجائیکه درمورد جنجالی ترین و استثنایی ترین چهره ای سیاسی و نامزد انتخابات آینده ریا ست جمهوری نوشته شده بود، بی تردید همه را جلب و وادار به خواندن میکرد. استفاده از واژه های ثقیل سیاسی ، فلسفی و حتی روانشناسی دراین مقاله اندکی درک انرا برای مردم عادی مشکل میساخت، با آنهم نشان میداد، نویسنده از یک درک بالای علمی و سیاسی برخور دار است.

دراین مطلب میخواهم به نکاتی درمورد این مقاله اشاره کنم. با احترام به آقای امیری که اگرچه آشنایی نزدیک با ایشان ندارم، اما برخی از آثار وی را مطالعه کردم . جدا از اینکه اوصافی را که نویسنده به آقای بشردوست نسبت داده درست است یا خیر؟ چند نکته دیگر دراین مقاله قابل تآمل است که باید به آن پرداخته شود.

نخست اینکه آقای امیری که از اساتید دانشگاه کاتب نیز هست دراین مقاله، تمام یک مقاله نویسنده ایرانی را سرقت نموده و تنها با جابجایی نام های اقای بشردوست بجای احمدی نژآد رئیس جمهور ایران ونام حامد کرزی رئیس جمهوری کشور ، بجای محمد خاتمی ریئس جمهور سابق ایران ! عین تحلیل را در باره افغانستان آورده است. درحالیکه تفاوت میان این چهره های افغانی و ایرانی، بیشمار است، اما بسیار مضحک است که با سرقت یک مقاله تحلیلی از وضعیت جامعه ایرانی اسامی شخصیت های فوق الذکر را جابجا کرد و آنرا با وضع کنونی افغانستان  وفق داد. این مقاله اصالتا از اقای جلال رحمانی یک نویسنده ایرانی است که بنده چند ماه پیش آن را در سایت " ایستگاه 13" که یک سایت ایرانی است خوانده بودم. برای روشن شدن بهتر موضوع به دوپاراگراف کوتاه از مقاله اصلی و کاپی شده  توسط  اقای علی امیری نقل می کنم

متن مقاله اصلی

" اگر خاتمی را نماینده بناپارتیسم ایرانی بدانیم، بی تر دید احمدی نژاد ، نه نماینده که بنیانگذار دن کیشوتیسم سیاسی در ایران است".

" احمدی نژاد نماینده نوعی تغزل و رمانتیسم سیاسی است. بازتاب نوعی آرمانگرایی عوام زده و گونه ای ایده آلیسم مبتذل و بی مایه است، و در یک کلام نشانه ی نوعی دن کیشوتیسم سیاسی است."

 متن کاپی شده

" اگر حامد کرزی را نماینده بناپارتیسم افغانی بدانیم، بی تر دید بشر دوست ، نه نماینده که بنیانگذار دن کیشوتیسم سیاسی در افغانستان است".

" بشردوست نماینده نوعی تغزل و رمانتیسم سیاسی است. بازتاب نوعی آرمانگرایی عوام زده و گونه ای ایده آلیسم مبتذل و بی مایه است، و در یک کلام نشانه ای نوعی دن کیشوتیسم سیاسی است".

بجزمواردی که براقای بشردوست در این نوشته تاخته شده، بقیه مطالب همگی به همین صورت کاپی شده وصرفا نام ها تغییر کرده و بعضا نام افغانستان اورده شده است.

با تمام شرمندگی وتاسف از چنین سرقتی که در این نوشته از سوی یک استاد دانشگاه و نویسنده صورت گرفته است اما

 اگرچند که ممکن است شماری از این اوصاف، شاید درمورد محمود احمدی نژآد که اصل مقاله درمورد وی نوشته شده درست صدق کند، اما نمیتوان آنرا بربشردوست و دیگر شخصیت های افغانی تحمیل کرد، چون وضع موجود افغانستان و خصوصیات شخصیت های سیاسی افغانی با وضع موجود ایران و شخصیت های ایرانی کاملاً متفاوت است.

نویسنده دراین مقاله، زمین را نرم دیده و تا توانسته بر آقای بشردوست هجوم کرده و وزنه های تهاجمی این مقاله که بر شانه های احمدی نژآد تحمیل شده همگی را بر اقای بشردوست گذاشته است و از همه واژه های مضحک، حتی "حماقت" دربرابروی استفاده کرده و هم ادعایکه بارها از سوی آقای بشردوست رد شده،  مبنی براینکه او گفته از هزاره های نیست که برسر مردم میخ کوبیده باشد؛ این ها تبلیغات منفی است که متآسفانه امروز از سوی شماری برضد وی صورت میگیرد.

برفرض اگر قبول کنیم که بشردوست دن کیشوت سیاسی است،  بیماری اسکیزوفیرنی یا روان پریشی دارد، دیوانه است و صد نوع بیماری دیگر، بازهم واقعیت هایکه بشردوست به آن اشاره میکند، سرجایش باقی خواهد ماند ودردهای مردمی را که وی به آن اشاره میکند، وجود خواهد داشت. وقتی گالیله تیوری چرخش زمین را مطرح کرد، همه او را دیوانه خطاب میکرد، اما او سرانجام مجبور شد که بگوید، دیوانه گفتن گالیله از چرخش زمین جلوگیری نخواهد کرد، امروز هم اگر بشردوست را دیوانه حتی خطاب کنیم، برواقعیت های موجود سرپوش گذاشته نخواهد شد.

باید قبول کنیم که بشردوست، دارای وِیژگی های منحصر به فرد است، جرئت، اعتماد به نفس، بدون پرده حرف زدن و ماجراجویی ازخصوصیات عمده او است، تا حال او در مناطق که یک شخص عادی سفر نمیتواند سفر کرده و مبارزه انتخاباتی انجام داده است و همچنان با ید بپذیریم که طبقاتی از مردم از وی حمایت نیز میکنند و او را نجات دهنده میپندارند.

بهرصورت گذشته از اینکه بشردوست میتواند، درانتخابات ریاست جمهوری برنده شود یا نه ؟به چه تعداد رای را به خود اختصاص داده میتواند و یا هم توان مدیریتی دارد یا خیر؟ استفاده از یک تحلیل زننده خارجی، برای خرد کردن یک شخصیت داخلی شاید انصافانه نباشد.

روز جمعه در پغمان

  واقعاً کیف داره آدم روزهای رخصتی، کمی ازسروصداها و شلوغی شهر دورشود و برود، جایکه طبیعت دست نخورده است و همه چیز طبیعی، حتی مردمانشان.
  طبیق برنامه ریزی از قبل، روز جمعه با همکاران رفتیم در پغمان ، حدودی بیست کیلومتر دورتر از شهر کابل، جای واقعاً زیبا، خنک، آب سرد و پغمانی و میوه هم فراوان.
   فرش خود را در کنارجویی آبی انداختیم و لحظه ای فکر میکردم اکسیجن خالص تنفس کردیم، برخلاف شهر کابل که بیشتر کاربن دای اکساید تنفس میکنیم.لحظه ای گفتیم و خوردیم و خندیدیم
  و پس از چند ساعتی دوباره به همین شهرتکراری و خسته کن برگشتیم.


 

ادامه مطلب ...